loading...

میراکلس لیدی کلو

بازدید : 432
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 21:41

«مرینت»

اعصابم خورد شده بود زیادی فکرمو مشغول کرده بودم به خاطر همون اماده شدم تا یه دور تو شهر بچرخم یه نیم تنه‌ی سفید پوشیدمو از روش یه سویشرت خاکستری با شلوار هم رنگش که جذب بود پوشیدم زیپ سویشرت رو تا نصفه بستم بعداز انجام دادن کارام خواستم از اتاقم بیرون برم که یاد دعوایی که بعد از رفتن لایلا با ادرین کردم افتادم بعداز اینکه رفتم اتاقم ادرین اومد تو اتاقم و یه دعوای ناجور کردیم از اون موقعه رفته بیرون وبرنگشته به من چه من چیکارشم در اتاقمو بستم که با خدمتکار چشم تو چشم شدم نگاه سردی بهش انداختم و خیلی جدی گفتم

--:کاری داشتی

خدمتکار:راستش خانم اقای ادرین گفتن نگذارم جایی برید

اخمام میره تو هم

--:خانم نه مرینت دوما ادرین غلط کرده الان اعصاب ندارم اگه جونتو دوست داری راهتو بکش و برو

خدمتکار:خانم تو روخدا اگه اقای ادرین بفهمن گذاشتم رفتید بیرون منو میکشن

--:و اگه هم نذاری خودم میکشمت حالا هم برو آ.. راستی فقط بفهمم زنگ زدی به ادرین گفتی رفتم بیرون خودت که هیچ خانوادتو نابود میکنم

چشمای پر از اشکش خنجر زدن به قلبم لعنت بهت مرینت که انقدر دل نازکی به لهنم مهربونی دادم

--:من ادم بدی نیستم اما اتفاقات اطرافم بدجور بی اعصابم میکنن اگه حرفی زدم که ناراحت شدی معذرت میخوام اصلا حالم خوب نیست به خاطر همون دارم بیرون میرم تا قبل از اینکه ادرین بفهمه برمی‌گردم بعدشم نمیگذارم اذیتت کنه حالا برو به کارات برس راستی تا خونه خالیه یه کم تمیزش کن خدانگهدار

خدمتکار:ممنون خانم

--:مرینت

اینو گفتم دویدم به سمت پایین وقتی به جلوی در رسیدم یه آه پرحسرت کشیدم کلاه سویشرتمو رو سرم گذاشتم تا کسی نشناسم دستمو تو جیب شلوارم کردمو شروع کردم به قدم زدن خیابونا خیلی خلوته یه دفعه یه ماشین مشکی جلوم ترمز میزنه روانی اخه این چه مدل رانندگیه درش بازشدو چندتا مرد که شبیه غول بودن پیاده شدن برگشتم تا به راهم ادامه بدم که یکیشون صداش میخکوبم کرد

....:کجا خوشگله

لبو پایینمو گاز میگیرم برمی‌گردم سمتش

--:فرمایش

.....:یه ذره از وقتتو پیش ما باش کارت داریم

--:نوچ کار دارم

...‌...:من برای نه شنیدن اینجا نیومدم بچه‌ها شروع کنین

اینو گفتو اومدن سمتش شروع کردم به دفاع کردن مثل اهن میموندن مامانم اینجور مواقع چی میگفتم میگفت سرشونو گرم کنو د برو که رفتیم خب منکه با این غولا نمیتونم دربی افتم پس خواستم فرار کنم اما یکشون گرفتم اه با نزدیک کردن دستش به بینیم فهمیدم میخواد بیهوشم کنه نفسمو نگه داشتم نباید نفس میکشیدم اما کم اوردمو نفس کشیدم واین باعث شد ماده به داخل بینیم بره ومن بیهوش بشم|||||

با سروصدای زیادی از خواب بیدار شدم اطرافم پراز مرد بود نه خیلیاشون کم سن و سال بودن شروع کردم به تکون خوردن

...‌..:ای وای چیشده چرا تکون میخوری عزیزم

--:دست پامو باز کنید

....‌...:اونکه حتما ولی صبر کن

چشمامو چرخوندم که با دخترای زیادی رو به رو شدم دست و پای همشون بسته بودو داشتن گریه میکردن این وسط فقط من بی خیال بودم زدم زیر خنده

--:چیه چرا گریه میکنید شیشه شیرتونو میخواید یا مامانتونو

همه‌ی ادمای اطرافمون زدن زیره خنده

..‌‌‌...:خوشگله نمیترسی

برگشتم طرفه صدا اینجا چقدر ادم بود

--:نه زشته چرا بترسم وقتی میتونم نابودتون کنم

.....:وای نگو ترسیدم

--:حالا فقط گفتم وقتی نابودت کنم که سکته میکنی

......:اخه جوجه میتونی

--:چزا که نه بیخود نیست که بهم میگن ماشین کشنده

.....:اوم افرین دلو جرات زیادی داری خوشم اومد

...=...:اقا اومدن

.......:بگو بیان داخل

یه دفعه ده تا پسر جوون اومدن داخل اصلا از اینجا خوشم نمی‌اومد یه لبخند مسخره زدمو اخم کردم «چه جوری میشه هم اخم کنی هم بخندی؟»

--:هوی عمو بیا دستو پای منو باز کن

با این حرفم همه‌ی پسرایی که اومده بودن به طرفم برگشتن همشون برقه خوشحالی تو چشماشون میدرخشید لعنتیا چقده خوشگل و خوشتیب بودن یکیشون میگه

......:تاحالا دختری ندیده بودم که اینقدر بیخیال باشه اینارو نگاه همشون گریه و زاری میکنن این داره دستور میده از کجا پیداش کردی خیلی خوشگله

.....:داداش گیر اوردنش خیلی سخت بود

--:هوی شما میدونید من کیم

....‌:اگه نمیدونستیم که اینجا نبودی

....:من اینو میخوام

به پسری که این حرف رو میزنه نگاه میکنم شوکه میشم این اینجا چیکار میکنه

.....:من اینو میخرم قیمتش چنده

--:هوی من لباسات نیستما که روم قیمت میزاری

.....:ای بابا این نامردیه که

....:همینی که هست همینو میخوام

......:باشه بهترین واسه ادرین

......:خب پس من اینو میخرم اخه خیلی خوشگله

قلبم تند میزد اولین قطره اشک چکید مگه من شی بودم که روم قیمت میگذاشتن شانس اوردم ادرین اینجا بود وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرم می‌اومد اصلا ادرین اینجا چیکار میکرد سوزش بدی تو بازوم حس کردم برگشتم طرفش سورنگی که به بازوم زدن درد داشت اصلا این واسه چیه سرم درد میکرد چشام تار شده بود تا اینکه چشام به سیاهی رفت

****

چشامو باز کردم رو تخت بودم اما نه تخته خودم بلندشدم متونی‌های سفیدم که پایین تخت بودنو پوشیدم رفتم طرف در قفل بود چون چوبی بود میتونستم بشکونمش پامو بلندکردم اولین ضربه نشکست دومین ضربه کامل افتاد رو زمین پریدم هوا قربونت برم مامان که یادم دادی خواستم برم که یه نفر تو چارچوب در وایساد

....:چه خبر

--:ادرین کو

.....:بهم گفت بهت بگم مراقب خودت باش و گفت چی گفت اهان گفت انتقام مزه‌ی خیلی شیرینی داره

احساس کردم قلبم شکست حس نبود واقعا شکست صداشو شنیدم خون جلو چشمامو گرفت این پسر نمیتونست جلوم مقاومت کنه شروع کردم اما برخلاف حدسم واقعا کارش خوب بود خیلی تمیز داشت اسفالتم میکرد

......:ادرین راست میگفت تو صورت قشنگی داری ولی جنگجوی خوبی هستی

--:چی از جونم میخواید

.....:جونتو

--:ولم کنید برم

​​​​​​....‌‌:برو ولی بعد حالتو میگیرم

--:من اینجا چیکار میکنم

‌......:خب ادرین تورو اورد اینجا گفت تورو نمیخواد و فروخت به من

--:چی داری میگی

.....:گفت اینم جواب تمام بدی‌هایی که در حقم کردی

دویدم طرفش جفت پا رفتم تو سینش افتاد زمین دویدم سمت بیرون به این طرف اون طرف نگاه کردم وقتی راه خروجی رو پیدا کردم دویدم طرف از خونه زدم بیرون یه باغ بزرگ بود که پراز نگهبان بود نمیتونستم فرار کنم اما سعی که میتونم بکنم میدوام که چندنفر طرفم میان بازومو میگیرن

......:ولش کنین

ولم میکنن برمی‌گردم طرفش دستش رو سینشه معلومه دردش خیلی زیاده

.....:اسمم فیلیکسه گیرت میارم بدجوری جواب پس میدی حالتو بدجور میگیرم حالا اگه خواستی برو

بی توجه به تهدیدش به طرف بیرون رفتم عجیبه ولم کردن ادرین منو فروخت این چه جور انتقامیه میدونستم ازم متنفره ولی خب الان اصلا وقته فکر کردن نیست اصلا من چندوقته که بیهوشم

ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ـ

آنچه در آینده خواهید خواند

مرینت:ابروم رفت.....

مرینت:متنفرم ازت ادرین....

مرینت:ادرین تو اشتباه بزرگی کردی اگه من مرینتم نابودت میکنم.‌‌‌‌...

ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ـ

خب اینم از این پارت

راستی عکس ادرین ادیت خودمه

چطور شده

خب همه‌ی عکسایی که تو داستان میگذارم ادیت خودمه از جایی کپی نمیکنم

تمام

​​​​​

ترامپ حرف خود را پس گرفت!
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی