خلاصه : این داستان در مورد دختری هستش که تمام مشکلات زندگیشو خانوادش واسش درست کردن حتی تنها بودنش این دختر از بچگی یاد گرفته مثل ملکهها زندگی کنه اما از دست دادن خانوادش واسش گرون تموم میشه و از دختری که کسی حق نداشت بهش بگه بالا چشمت ابروعه به دختری تبدیل میشه که هر کسی که دلش میخواد میتونه هر بلایی سرش بیاره تا این که دختر یاد گذشتش میوفته انتقام تمام زندگیشو از اطرافیانش میگیره همونی میشه که بوده همون دختر سرسخت و گستاخ و شیطون و نترس و شجاع اما وقتی که واسه انتقام برمیگرده بلاهایی سرش میاد و چیزهایی از گذشتش میفهمه که قابل باور نیست
یک شنبه 4 آبان 99 بازدید : 439
سه شنبه 5 آبان 1399 زمان : 12:39